loading...
می نویسم تا شاید کسی بخواند.....
آیلین شکرانی بازدید : 22 دوشنبه 02 دی 1392 نظرات (1)

خدا منتظر نامه آدم بود.......

آدم: بنیامین بهادری

حوا: نسیم حشمتی

خدا انسان را آفرید، انسان وارد بهشت شد، انسان سیب خورد، انسان به دنیای خاکی پا گذاشت، از آن دو حوا دلتنگ خدا شد.

خدا در گوشش زمزمه کرد: نگران نباش دیر یا زود پیش من بر می گردی، نگران نباش.

قلب حوا آرام گرفت. روزها، ماه ها و سالها گذشت. حوا خندید. حوا قد کشید. حوا اشک ریخت. قلب حوا شکست. دل حوا سوخت........و حوا همه اینها را نوشت و پیش خدا فرستاد.....خدا خواند، خدا اشک ریخت.

خدا حوا را فرا خواند، حوا پیش خدا رفت. حوا در آغوش خدا غرق شد.......

و آدم زمینی حوای آسمانی اش را طلب کرد، خدا گفت: نه. آدم التماس کرد، خدا گفت: نه. آدم زجه زد، خدا گفت: نه.آدم با خدا قهر کرد، خدا گفت: نه.

و آدم برای همیشه خدا را از یاد برد.........غافل از اینکه خدا منتظر نامه آدم بود

تا او را نیز مثل حوا پیش خود ببرد....

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 14
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 254